رحیم پور ازغدی با طرح این سوال که انقلابی گری در ساحت دانشگاه و عطف آن به عنصر معنویت و عقلانیت دارای چه مولفه هایی است و از چه زاویه ای باید به آن نگریست، گفت: اگر نحوه تعامل معنویت و عقلانیت یا معرفت درست تعریف نشود، یک آدم یک بعدی و ناقص العضو در فعالیت های تشکیلاتی و سیاسی - انقلابی خواهیم بود.
وی افزود: معنویت بدون عقلانیت گاهی به مفاهیم شبه معنوی و مضر تبدیل می شود. در اثر افراطیگری معنوی به اسم معنویت، فعالیت های نامعقول و حتی نامشروع بسیاری صورت می گیرد. در دنیا انواع معنویتهای انحرافی، قلابی، افراطی و تفریطی مدعی معنویت هستند.
عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه معنویتی که در تقابل با معرفت صحیح باشد معنویت درستی نخواهد بود، گفت: معنویت به معنای فرار از صحنه، فرار از مسئولیت، دور زدن مسئولیت و مقدس نمایی به جای پذیرش امر مقدس نیست. از طرف دیگر اگر مدعی عقلانیت و معرفت باشیم اما اثری از معنویت و خلوص و عشق و ایمان و آمادگی برای فداکاری و ایثار نباشد، انقلابی گری یک شعار و یک برچسب دروغ و تقلبی است.
رحیم پور ازغدی با اشاره به اینکه اساسا انقلابی گری بدون روحیه ایثار و فداکاری و جهاد معنا ندارد افزود: معنویت باید به معنای خلوص و وفا و ایمان و آمادگی برای فداکاری باشد. باید بدانیم در چه راهی فداکاری می کنیم، باید بدانیم که این معنویت در چه مسیری است و چه نتایجی دارد.
وی با طرح این سوال که چه زمانی مفهوم انقلاب و انقلابی گری مطرح میشود، افزود: وقتی به این نتیجه می رسیم که وضع موجود اشکالاتی دارد و باید اصلاحاتی صورت بگیرد، با همین شعار، جریان های ضدمردمی و ضدایرانی و ضددین و هم جریان های دینی و مردمی وارد صحنه شدند. حتی آنهایی که به انقلاب مشروطه خیانت کردند و کشور را به انگلیسی ها فروختند و سلطنت قاجار را به سلطنت پهلوی تبدیل کردند شعارشان همینها بود. همه کسانی که به کشور و به ایران خیانت کردند ادعایشان این بود که میخواهند ایران را مدرن کنند.
این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: مدرن شدن از زمان مشروطه و قبل از آن، به عنوان یک پیام انقلابی در ایران مطرح شد ولی نتیجه انقلاب نو و نوگرایی تحت عنوان پیشرفت و مدرنیته و امثالهم وقتی که در کنار آن نه معنویت بود و نه عقلانیت، نتیجهاش خیانت شد.
وی با اشاره به اینکه دانشجویان باید بدانند که چه خطاها و چه خیانتهایی در گذشته رخ داده است، گفت: با همین شعارها، چه فدارکارانی در غربت مطلق تلاش کردند که مقابل این انحرافات بایستند و در عین حال کشور را وارد پروژه پیشرفت کنند. پیشرفتی که با معیارهای اسلامی و مردمی و با مصالح ایرانی شکل بگیرد، درواقع همان پیشرفت اسلامی- ایرانی.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه جریان های وابسته به استبداد و استکبار در ایران، شعار پیشرفت و انقلاب و مدرن شدن می دادند، گفت: جریانهایی که مخالف اینان بودند، به دو دسته تقسیم می شدند، اولی، جریان های منتقد پهلوی بودند. اینها جزء گروه های مخالف شاه و پهلوی بودند اما خودشان در مبنا تفاوتی با رژیم پهلوی نداشتند و بیشتر دعواها مصداقی بود و نه مفهومی؛ جریان های منتقد رژیم پهلوی قبل از انقلاب یک عده جریان های مذهبی بودند که مسلمانانه وارد مسائل می شدند و یک عده جریان هایی بودند که ممکن است شخصا مسلمان بودند، اما مسلک سیاسی شان در دوره شاه و پهلوی مسلک اسلامی نبود.
رحیم پور ازغدی افزود: در گذشته احزاب فاشیسم در ایران وجود داشت که طرفدار هیتلر بودند و معتقد بودند ایران باید متعهد و وابسته به آلمان باشد و پیشرفت کند. برخی می گفتند ایران باید وابسته به غرب و انگلیس و آمریکا باشد و برخی دیگر می گفتند باید وابسته به روسیه و شوروی و کمونیست ها بشویم.
رحیم پور ازغدی با اشاره به برخی اقدامات منافقانه در زمان رضاخان، گفت: به او گفتند برای فریب مردم و علماء هیئت عزاداری راه بیاندازد، چرا که زمان مشروطه به بعد مذهب تضعیف شده بود. وی ادامه داد: اول هیئت راه انداختند و بعد که رضاخان به پادشاهی رسید، عزاداری امام حسین(ع) ممنوع شد، بعد اعلام کردند تمام زنان باید بیحجاب بشوند، چرا که ما می خواهیم پیشرفت کنیم!
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی اظهار داشت: رژیم پهلوی در جنگ جهانی دوم به این نتیجه رسید که باید اربابش را عوض کند، یعنی آماده بشود که اگر انگلیسها شکست خوردند و آلمان پیروز شد، زمینه داشته باشد که به آلمان و هیتلر بگوید که ما قبل از اینکه شما پیروز میدان بشوید از شما طرفداری می کردیم.
رحیم پور ازغدی با اشاره به وقوع بزرگترین هولوکاست تاریخ در ایران، گفت: چرچیل میگوید اگر ایران و نفت ایران نبود، ما دو جنگ را شکست خورده بودیم. جنگ اول، همان جنگی است که انگلیسیها قبل از آن نصف مردم ایران یعنی از بین بیست میلیون جمعیت حدود ده میلیون جمعیت را از گرسنگی، به کشتن دادند. چرا که هرچقدر غذا و نان و غیره بود، برای سربازانشان بردند. بعد رضا خان را برداشتند و پسرش را جای او گذاشتند، در واقع تاریخ مصرفش برای آنها تمام شده بود.
رحیم پور ازغدی با بیان اینکه تفاسیرکاملا متناقضی از مدرنیته وجود دارد ادامه داد: برای مدرن و مدرنیته بیش از صد معنا آورده اند و تفسیر کرده اند و خیلی از این تفاسیر با همدیگر همخوانی ندارد. سنت و مدرن یک تقسیم تبلیغاتی است و یک تبیین دقیق منطقی و فلسفی از آن ارائه نشده است.
رحیم پور ازغدی ادامه داد: اگر منظور از مدرنیته و مدرن شدن پیشرفت است، پیشرفت هم در فرهنگ دینی و هم در فرهنگ ضددینی وجود دارد، ولی دو نوع معنا می شود. اصلا پیشرفت و مدرنیته ای که چپها یعنی سوسیالیسم تعریف میکنند با راستها یعنی لیبرالیسم اساسا متفاوت است.
وی با اشاره به حوادث شهریور 1320 گفت: تا آن موقع نگاه حکومت به دین مشخص و شفاف است. خیلی التقاطی و پیچیده نیست چون رسما رضاخان روحانیون را خلع لباس و زنان را کشف حجاب کرد و روضه امام حسین(ع) را ممنوع کرد و واضح است که میخواهد ریشه مذهب را بزند و البته شکست میخورد و بعد از آن خط نفاق شروع میشود.